حرف مفت
پارینهسنگی (عصر حجر)
نظر خود را در باره چیزی یا کسی بیان کردن
بهوجود آمدن
زیبا، جالب
تجلیل کردن از شخصی یا چیزی، کسی یا چیزی را جشن گرفتن
چیزی را شکار کردن
پیچیده
در این میان، در این فاصله
در اینجا: خیلی عالی
ترانهسرا، نثرنویس (مرد)
چیز، شئ
حرف مفت، مزخرف
زبان لاتین
ناپدید شدن
گاهی
هیچ
رسم، سنت
از دور به کسی نزدیک شدن، به ناگهان ظاهر شد
وراجی کردن
برنامهای نداشتن
فرود آمدن
نامانوس، مسخره بهنظر آمدن
(کسی) منشأ یا دلیل چیزی بودن
پچپچ کردن
فریاد زدن
کسی یا چیزی را دوست نداشتن
خوشحالی
عاشق و شیفته کاری بودن
کسی را تحت تأثیر قرار دادن، روی کسی تأثیر گذاشتن
نامفهوم بودن چیزی برای کسی
طبقه بالا
چیزی را در سطح گسترده و با فریاد به گوش و اطلاع دیگران رساندن
جوک، لطیفه
مشترکا، با یکدیگر
فهم متقابل، تفاهم
کلینگان مرد (نژادی جنگجو در جهان تخیلی سریال پیشتازان فضا)
کلینگان زن (نژادی جنگجو در جهان تخیلی سریال پیشتازان فضا)
صلح
یهودی
چیزی را اختراع کردن
خواست و نظر خود را از طریق زبان یا با ایما و اشاره به یکدیگر فهماندن
تلفظ
گنیجینه لغات، گنجینه واژگان
از چیزی تشکیل شدن
رومیایی
ژرمنی
اسلاوی
در سطح جهانی