دور زدن (خودرو)
مسیر اشتباه را طی کردن، سردرگم ماندن
چیزی را فهمیدن، متوجه شدن
واقعی، واقعا
آسودهخاطر، با آرامش
قابل محاسبه
به آخر خط رسیدن، راه چاره را نداستن
به جهنم
پایان یافتن
موقعیت، فرصت
هدف؛ مقصد
به چیزی یا به هدف رسیدن، رشد کردن
نقشه جغرافیایی گوگل (گوگل ماپس)
متوجه چیزی شدن
چیزی را انتخاب کردن
اصلا، اصولا
پُر، شلوغ
به کسی اعتماد کردن
با کسی کنار آمدن، قادر به انجام کاری بودن
توانایی انجام کاری را داشتن، کاری را بهپایان رساندن
گم شدن، ناپدید شدن
پیشرفت کردن، بهجلو رفتن
وابسته
قابل دسترس
لعنتی، نفرینشده
جایی که تلفن یا اینرنت خط نمیدهد
باطری شارژشو
پیچیدن هنگام رانندگی
نویگیشن، جهتیاب
جهت یا موقعیت را تشخیص دادن
به کسی وابسته بودن، به کمک کسی نیاز داشتن
به کسی اعتماد کردن
تلفن هوشمند
کسی یا جیزی را دریافتن، صدایی را شنیدن، کسی یا چیزی را دیدن
اطراف، محیط
چراغ برق خیابان
دیوانه
تکنیک، فنآوری
از چیزی ریشه گرفتن
اپلیکیشن، نرمافزار
دائمی، دائم، همواره
چیزی را تایپ کردن
ترافیک
چیزی را دور زدن
از چیزی سوءاستفاده کردن
ایستادن، ترمز گرفتن
در این مورد، این بار