پهپه هنگام ورزش در پارک با ابراهیم، پدر سلما تلفنی صحبت میکند. او وقتی سلما و نیکو را در پارک میبینید، بدون آنکه فکری کند، به ابراهیم میگوید که به طور اتفاقی آن دو را دیده است. پهپه متوجه نیست که با این کار سلما را حسابی به دردسر انداخته است و ...
بیان احساسات با کلام و بدون کلام
آنچه در این درس یاد میگیری:
- با کمک واژهها و اصطلاحاتی تازه در باره احساسات صحبت کنی
- در باره زبان بدن صحبت کنی