ساعت کاری، وقت کاری
گوشی را گذاشتن
كارآموزی
کارآموز (مرد)
کارآموز (زن)
نانوا (مرد)
نانوا (زن)
به گلها آب دادن
دوچرخهفروش (مرد)
دوچرخهفروش (زن)
دست (از مچ تا نوک انگشتها)
با کسی ازدواج کردن
روزبهروز بیشتر، هر چه بیشتر
محافظهکار؛ سنتی
تیپ مردانه؛ مذکر
فرد، نفر
کثیف
رئیسِ خود بودن
اصیل
مستقل، غیروابسته
تصورناپذیر، غیر قابل تصور
زنانه؛ مؤنث؛ تیپ زنانه