در مناطق روستایی
بالکن
آشنا (مرد)
آشنا (زن)
بهتر
خالی
حیاط، باغ کوچک
کمک کردن (به کسی)
ساختمان بسیار بلند، آسمانخراش
به چیزی امید داشتن، امیدوار بودن
مسافرخانه
در شهر
مسافرخانه ویژه جوانان
خراب
بچه، کودک؛ فرزند
توانستن
زندگی کردن
اغلب
اجارهبها
همخانهای (مرد)
همخانهای (زن)
طبیعت
خوشرو، مهربان
اغلب، غالبا
سریع، به سرعتِ
با هم قسمت کردن (چیزی)
اسبابکشی کردن
اسبابکشی
مرخصی، تعطیلات
فهمیدن (چیزی / کسی)
خیلی
شاید