Tarek versteht, dass Nico mit den Händen arbeiten will.
یک جمله فرعی یا ربطی نمیتواند به تنهایی به کار رود، بلکه به یک جمله اصلی یا به یک جمله فرعی دیگر وابسته است. بین جمله اصلی و جمله فرعی ویرگول قرار دارد. در جملههای فرعی یا ربطی فعلی که صرف شده است، معمولا در پایان جمله مینشیند. آغازگر بسیاری از جملههای فرعی یا ربطی واژههایی مشخص هستند که آنها را به جملهی اصلی پیوند میدهند. یکی از این واژهها که در زبان آلمانی کاربرد زیادی دارد، dass است.
جملههای ربطی که dass آغازگر آنها است را نمیتوان به هر جمله اصلی یا فرعی دیگری پیوند داد. تنها عبارات مشخصی هستند که اجازه استفاده از حرف ربط dass را میدهند. عباراتی که از ویژگیهای زیر برخوردارند، همراه با این حرف ربط به کار میروند:
جملههای خبری غیرمستقیم که در آنها اطلاعاتی بیان میشوند که فردی گفته، شنیده یا خوانده است:
Nico sagt, dass er das Studium hasst.
فعلهایی که بیانگر حس، اندیشه، احساس، آگاهی یا خواست و تمایل هستند:
Nico glaubt, dass seine Eltern ihn nicht verstehen.
عباراتی که از ترکیب صفت + فعل sein ساخته شدهاند:
Nico ist sicher, dass er in Deutschland bleiben will.
عبارات غیرشخصی:
Es ist wichtig, dass Nico eine Arbeit findet.
اصطلاحات دستوری به آلمانی: die Konjunktion: حروف ربط دو جمله یا عبارت را به هم پیوند میدهند. حروف ربط از لحاظ کارکرد به دو گونه تقسیم میشوند: ۱) حروف ربطی که دو عبارت همپایه یا دو جمله همپایه را به هم پیوند میدهند، برای مثال und یا oder یا aber. این دسته از حروف ربط را همپایهساز مینامند. ۲) حروف ربطی که جملهای را به جملهی دیگر مرتبط میسازند و یکی را وابستهی دیگری قرار میدهند، برای مثال weil و dass. این دسته از حروف ربط را وابستهساز مینامند. |