گنجینه واژگان

من مایلم درخواست پناهندگی بدهم.

با مهلت محدود، برای مدت محدود

اجازه‌ اقامت محدود (به لحاظ زمانی)

اجازه‌ اقامت محدود (به لحاظ زمانی)

اجازه اقامت مشروط

اجازه اقامت

من اجازه‌ اقامت دارم.

مهلت اجازه اقامتم گذشته است.

می‌خواستم آن را تمدید کنم.

der Pass, die Pässe
Kurzform von: Reisepass
der Pass, die Pässe

گذرنامه

das Visum, die Visa

ویزا / روادید