گنجینه واژگان
das Fahrrad, die Fahrräder
Kurzform: das Rad, die Räder
das Fahrrad, die Fahrräder

دوچرخه

der Reifen, die Reifen

لاستیک دوچرخه

Ich habe einen Platten.

چرخم پنچر شده است. 

 

das Flickzeug
nur Singular

لوازم پنچرگیری

چراغ عقب کار نمی‌کند.

der Fahrradhelm, die Fahrradhelme

کلاه ایمنی دوچرخه‌سواری

دوچرخه را پارک می‌کنم.

باید دوچرخه‌ام را قفل کنم.