پیام اینترنتی فرستادن، متن یا تصویری را در شبکههای اجتماعی منتشر کردن
جستجو کردن، تحقیق کردن
نگاه کردن، تماشا کردن
تفسیر، کامنت
چیزی را امتحان کردن
سابقه یا تاریخچه جستجو در اینترنت
ساکت، آرام
توجه کسی را منحرف کردن، آگاهانه حواس کسی را پرت کردن
چیزی را روشن کردن (چراغ برق، دستگاه برقی یا الکترونیکی)
خاموش کردن (وسایل برقی)؛ استراحت کردن (مجازی)
به کسی از لحاظ عاطفی یا رابطه نزدیک شدن (برای مثال برای گفتوگو یا انجام کاری مشترک)
بدجنس، مغرض؛ مغرضانه
اعتراف کردن، اذعان کردن
یک زمانی، یک وقت
بد، حاد؛ در اینجا واژهای برای بیان شگفتی
باهاما
چیزی را از راه تنفس جذب کردن، افکار و روحیات کسی را پذیرفتن
صدای زنگ که از تلفن همراه هنگام دریافت پیام بلند میشود
به کاری ادامه دادن
الگوریتم
چیزی را منتشر کردن
کاربر اینترنتی (مرد)
کاربر اینترنتی (زن)
وبلاگ نوشتن
اساماس
جرات انجام کاری را داشتن
خود را با چیزی سرگرم کردن، به کاری پرداختن
روی چیزی کار کردن
در غیر این صورت، اگر نه
با کسی در تماس ماندن، تماس خود را با کسی حفظ کردن
تعریف، تمجید
به محض این که
مناسبِ کاری یا موردی نبودن
شبکههای اجتماعی