اعصاب کسی را خرد کردن، سوهان روح کسی شدن
اعصاب کسی را خرد کردن
آغاز انشعاب بودن (راه یا مسیر)
شیک
نمای رو به دریا، چشمانداز دریا
نقد، نظر
هتل با پذیرایی کامل (صبحانه، نهار و شام)
هتل با صبحانه و شام
چک این
بار دستی (ساک، چمدان کوچک)
عروس دریایی
چیزی را روی چیزی گذاشتن
حوزه، حوزه یا منطقه تحت کنترل یک فرد یا گروه
اتصال به وای فای برای ورود به اینترنت
برنزه شدن
سولاریوم
چیزی را دزدیدن
چرا، به چه دلیل
تخممرغ همزده
بوفه
آنجا، آن طرف
گنج
رزرو کردن
شن
استراحت، تجدید قوا
برای هر (نفر)، در ازای هر (نفر)، نفری ...
شاملِ، در مجموع (مثلا قیمت هتل با مالیات)
موقعیت، وضعیت
اقامتگاه، جای خواب، مسکن موقت
مرکزی
با وجود این, علیرغم این
دوربودن از چیزی یا جایی
چیزی را رزرو کردن (هتل، پرواز)
تسویه حساب و تحویل کلید جهت ترک هتل
صندلی راحتنشین ساحلی
استخر شنا
نوشیندنی خنک، نوشابه خنک
مسافرخانه ویژه جوانان و نوجوانان
مردی که خیلی زود اتاقی یا چیز دیگری را رزرو میکند
زنی که خیلی زود اتاق یا چیز دیگری را رزرو میکند
چیزی را کشف کردن
نه تنها ... بلکه
استراحت کردن، تمدید اعصاب کردن
سخاوتمند، دست و دل باز
بهاضافه
تمیز
باشگاه ورزشی
رسیدن به مقصد در سفر
ترک محل اقامت هنگام سفر
آنچه که وابسته یا متعلق به فرد باشد (مؤنث، مذکر، خنثی)، خودی
چیزی را به کسی وعده دادن، قول دادن
شکایت کردن، گله یا اعتراض کردن
اتاقی یا فضایی را مبلمان کردن
گزینه، آنچه که گزینش شده
عظیم، غولپیکر، کلان
از چیزی لذت بردن