گنجینه واژگان
etwas/jemanden brauchen
braucht, brauchte, hat gebraucht

به چیزی / کسی احتیاج داشتن

می‌شود. / ممکن است.

تمام روز

این (ضمیر اشاره نزدیک)

حالا

فکر خوبی است.

حوصله دارم.

من حوصله‌اش را ندارم

können
kann, konnte

توانستن

Lust (auf etwas) haben
hat, hatte, hat gehabt

حالِ و حوصله (چیزی یا کاری را) داشتن

هنوز

فقط

حقیقتا

(jemanden) treffen
trifft, traf, hat getroffen

ملاقات کردن (کسی را)، قرار دیدار داشتن
 (با کسی)

کِی

der Zoo, die Zoos

باغ‌ وحش