مبلغی را گِرد کردن، سرراست کردن
از کسی پذیرایی کردن (مشتری فروشگاه، کافه، ...)؛ به خواستِ مشتری رسیدن
دعوت کردن (کسی را به چیزی)
متخصص (زن)
متخصص (مرد)
انعطافپذیر
کافه و رستورانداری
مدیر کافه، مدیر رستوران (مرد)
مدیر کافه، مدیر رستوران (زن)
جمع٬ گروه
صندوق پول
تند (رنگ)
چیزی را هماهنگ کردن
انتقاد کردن (از چیزی / کسی)
دستیار آشپزخانه
لوگو، آرم
معده
کنجکاو (در مورد چیزی یا کسی)
بدون ابراز نظر
چیزی را به شکلی بهتر درآوردن، بهبود بخشیدن
کیفیت
صاحب رستوران (مرد)
صاحب رستوران (زن)
رستوران زنجیرهای
منتقد رستوران (مرد)
منتقد رستوران (زن)
با صدای بلند گفتن
در خاتمه، در پایان، سرانجام
مسلماً، بدیهی است که
سرویسدهی
کارهای روزانه
معمول، رسم