گنجینه واژگان
etwas aus|ziehen
zieht aus, zog aus, hat ausgezogen
etwas aus|ziehen

درآوردن (لباس، کفش، ...)

پسرخاله؛ پسرعمه؛ پسردایی؛ پسرعمو

دخترخاله؛ دخترعمه؛ دختردایی؛ دخترعمو

die Eltern (Plural)

پدرومادر، والدین

der Enkelsohn, die Enkelsöhne
Kurzform: der Enkel, die Enkel

نوه‌ پسر

die Enkeltochter, die Enkeltöchter
Kurzform: die Enkelin, die Enkelinnen

نوه‌ دختر

مطلقه، طلاق‌گرفته

خواهر و برادر

die Großeltern (Plural)

پدر و مادر بزرگ

das Jackett, die Jacketts
aus dem Französischen, alternativer Plural: die Jackette

کت

مجرد

خواهرزاده؛ برادرزاده (پسر)

خواهرزاده؛ برادرزاده (دختر)

die Oma, die Omas

مامان‌بزرگ

دایی؛ عمو؛ شوهر خاله؛ شوهر عمه

der Opa, die Opas

بابابزرگ

سرخابی

das Portemonnaie, die Portemonnaies

کیف پول

der Sohn, die Söhne

پسر، فرزند پسر

خاله؛ عمه؛ زن دایی؛ زن عمو

die Tochter, die Töchter

دختر، فرزند دختر

tot

درگذشته، از دنیا رفته

verheiratet

متأهل

بیوه