کار
خودرو، ماشین
آن (ضمیر سوم شخص مفرد خنثی)
دوچرخهفروشی
خانواده
دوست (مرد)
دوست (زن)
داشتن (چیزی)
من ... هستم. (در تماس تلفنی)
شما (ضمیر دوم شخص جمع)
شماره
بابا
گذرنامه
مأمور پلیس (مرد)
مأمور پلیس (زن)
درست، صحیح
بودن
آنها (ضمیر سوم شخص جمع)
حرف زدن، صبحت کردن
دنبالِ چیزی / کسی گشتن