نگاه کردن (به قصد بررسی)
درمان، معالجه
تا بعد!
بفرمایید!
بیخود، مزخرف
اجازه داشتن
چیزی
خوشحالی چیزی را کردن، مشاقِ چیزی بودن
اصلا
همین الان
من خیلی درد دارم.
آرام، با صدای کم
از چیزی / کسی عکسبرداری کردن (پزشکی)
حیف، افسوس
فورا
ساعات ملاقات، ساعات مراجعه
بیش از ...
مراجعه کردن؛ سر زدن
اتاق انتظار
دندانپزشک (زن)
نشان دادن، نمایانگر بودن