تا، برای اینکه
بحث
در انتظار چیزی یا کسی بودن
سرمایهگذاری کردن (روی چیزی)
خنک کردن؛ استفاده کردن از کمپرس سرد
ظاهراً
ربات، آدم ماشینی
ربات جاروبرقی
چیزی را چهار قسمت کردن
برای ...
آشتی کردن
دیوانه
برای چه
دستِ کم