الکل
تمامِ، همهی
تا، از (مقایسه)
برای همین
بیش از هر چیز
آب سیب رقیقشده با آب گازدار
نزدیک بود که ...، چیزی نمانده بود که …
غذا، خوراک
سالم
کلم قمری
ترجیحا
منو، غذا
آب معدنی، آب گازدار
کرپ، پنکیک
در، هر
چیز، وسیله
مزه دادن (به کسی)
گیاهی (خوراک، غذا)
دوباره آمدن، برگشتن