به کسی مشاوره دادن
چیزی را برای کسی آوردن
چیزی را رزرو کردن (بلیت، ...)
کار دفتر
مربی پرورشی (مرد)
مربی پرورشی (زن)
چک کردن اوضاع مالی
باشگاه ورزشی (برای تمرینات بدنی)
خوشرو، خوشبرخورد
کودکستان؛ مهد کودک
چیزی / کسی را کنترل کردن
خوشمزه
جلسه، میتینگ
کارکن، کارمند، همکار (مرد)
کارکن، کارمند، همکار (زن)
باید
طبیعتا
چیزی را برنامهریزی کردن، هماهنگ کردن
برنامه ریختن، برنامهریزی کردن
چیزی را تعمیر کردن
منشی (مرد)
منشی (زن)
شغل رویایی
چیزی را امضاء کردن
قرارداد
واژه، لغت
شمردن (چیزی را)