پیاده شدن
کوه، کوهستان
از جایی دیدن کردن، بازدید کردن
فوقالعاده، خارقالعاده
وقت را به بطالت گذراندن؛ استراحت کردن
تعطیلات
هیچ چیز
بار و وسیله، اسباب
در حال حاضر، فعلا
شانس؛ خوشبختی
عالی، فوقالعاده
چیزی / کسی را آوردن
افسانه، قصه
کیف مسافرتی
حمام سونا
جاهای دیدنی
تعطیلات تابستانی
ایستادن، متوقف شدن؛ نگه داشتن
نگه داشتن، ترمز کردن، متوقف کردن
شب را در جایی به سر بردن / صبح کردن
تعطیلات را گذراندن
راهپیمایی (ورزش، تفریح)
چادر زدن